کد مطلب:369935 پنج شنبه 19 اسفند 1395 آمار بازدید:492

14- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

این جمله از دعای ((مكارم الاخلاق )) به خواست خدا موضوع سخنرانی امروز است . امام (ع) در پیشگاه الهی عرض می كند: بارالها! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از هدایتی شایسته و بر وفق صلاح ، بهره مند فرما، هدایتی كه آنقدر مفید و سعادت بخش باشد كه من آن را با هیچ چیز عوض نكنم و بدلی به جای آن انتخاب ننمایم .

برای روشن شدن معنای سخن امام (ع) لازم است درباره دو كلمه كه در این عبارت آمده بحث شود: یكی كلمه ((هدایت )) است و آن دیگر كلمه ((صالح )). تمام آفریده های جهان هستی عموما و انواع حیوانات روی كره زمین خصوصا از هدایت تكوینی ذات اقدس الهی برخوردارند و در پرتو آن هدایت حكیمانه است كه هر موجودی مسیر صحیح خود را می پیماید، و نظم حیرت زای جهان بر اثر آن باقی و برقرار است . زنبور عسل ، این موجود زنده كوچك و نافع ، با هدایت تكوینی ، زندگی جمعی خود را اداره می كند، با هم كندو می سازند، مقررات داخلی كندو را می دانند و عملا رعایت می نمایند. كارگران كندو از پی شیره گل می روند، غذای اعضای كندو را ذخیره می نمایند، اصول بهداشت در آن محیط كاملا رعایت می شود، و اگر یكی از اعضای كندو از برنامه خود تخلف كند مورد موآخذه و كیفر قرار می گیرد. تمام انواع حیوانات برای تاءمین زندگی خود و فرزندان خویش از هدایت تكوینی برخوردارند و با همان هدایت ، صلاح و فساد را می شناسند و بزندگی خویشتن ادامه می دهند. انسان نیز در بعد حیوانی دارای هدایت تكوینی است ، معده و روده با هدایت تكوینی غذا را هضم و جذب می نمایند، كبد با هدایت تكوینی كارهای بهت آور خود را در بدن انجام می دهد، رحم با هدایت تكوینی بچه می سازد، اعصاب با هدایت تكوینی وظایف دقیق حس و حركت را انجام می دهند، و خلاصه ، آدمی در جنبه حیوانی همانند دیگر حیوانات از هدایت تكوینی استفاده می كند، ولی برای وظایف انسانی و شئون معنوی نیاز به هدایت تشریعی و قوانین موضوعه دارد و از این رو خداوند در هر زمان پیمبرانی را مبعوث فرموده تا مقررات الهی را كه هدایت تشریعی ذات اقدس اوست به مردم بگویند و آنان را به اطاعت از آن قوانین سعادت بخش دعوت نمایند. پیروان مكتب پیمبران الهی و همچنین اكثریت قریب به اتفاق جامعه شناسان و دانشمندان بزرگ بشر وجود قوانین و مقررات موضوعه را برای حفظ نظم و تعیین حدود و حقوق افراد جامعه بشر ضروری و لازم دانسته اند، فقط عده معدودی از غربی ها قوانین موضوعه را در زندگی انسانها غیر ضروری شناخته و بعضی آن را با آزادی طبیعی انسان را به نحو مرمت ناپذیری ویران كرده است ، دیگری می گفت كه : طبیعت انسانی با فضیلت فطری خود می تواند بدون كمك قانون ، نظم را نگه دارد، اگر هم قوانین ملغی شود عقل و خلق و خوی انسان به نحو بی سابقه و بی مانندی می شكفد. دیگری می گفت : هیچ قانونی در نظر من جز قانون طبیعت خود من محترم نیست و حق همان چیزی است كه فقط بر قانون اساسی خود من مبتنی باشد.(301)

مخالفین قوانین موضوعه این قبیل سخنان را گفته اند ولی نظریه آنان از دیدگاه علمی دانشمندان و همچنین از جهت ضرورت اجتماعی ، غیر قابل اعتنا تلقی شده است . نه تنها برای نظم زندگی اجتماعی انسان قوانین و مقررات موضوعه لازم است بلكه برای حسن اجرای قانون نیز وجود حكومت ضروری است ؛ باید در مملكت قدرتی وجود داشته باشد كه بر اعمال مردم نظارت كند، اگر مشاهده نمود كسی از مرز قانونی خود فراتر رفته و به حقوق دگران تجاوز نموده است ، آن قدرت مداخله نماید، متجاوز را به مرز خود برگرداند و او را به تناسب تخلفش كیفر نماید، و این مطلب نیز در روایات اولیای اسلام آمده كه در اینجا بعضی از آن احادیث ذكر می شود:

عن علی بن موسی الرضا علیهما السلام قال : انا لانجد فرقه من الفرق ولامله من الملل بقواوعاشوا الا بقیم و رئیس ولما لابدلهم منه فی امر الدین و الدنیا(302)

حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرموده : ما در طول تاریخ بشر طایفه ای از طوایف بشری و ملتی از ملل جهان نمی یابیم كه باقی و پایدار مانده و به زندگی اجتماعی خویش ادامه داده باشند مگر آنكه دارای حكومت و سرپرستی بوده اند و از ناحیه آن سرپرست ضروریات دینی و دنیوی آنان كه مربوط به شاءن حكومت بوده تاءمین گردیده است .

عن علی علیه السلام قال : و انه لابد للناس من امیر بر اوفاجر(303)

علی (ع) فرموده : جوامع بشری ناگزیرند از اینكه امیر و فرمانروایی داشته باشند، خواه آن فرمانروا شخصی صالح و نیكوكار باشد، خواه ناصالح و بدكار.

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : لایستغنی اهل كل بلد عن ثلاثه یفزغ الیهم فی امر دنیا هم و آخرتهم ، فان عدموا ذلك كانوا همجا: فقیه عالم ورع و امیر خیر مطاع و طبیب بصیر ثقه (304)

امام صادق (ع)فرمود: تمام جوامع بشری به سه گروه نیاز دارند و برای تنظیم دنیا و آخرت خویش باید از آنان یاری بخواهند: اول به فقیهی احتیاج دارند كه از علم آگاهی داشته و همچنین از ورع و تقوا برخوردار باشد، دوم به فرمانروا و حكومتی نیاز دارند كه خیرخواه جامعه باشد و مردم اوامرش را مورد اطاعت و اجرا قرار دهند. سوم به طبیبی نیازمندند كه در امر پزشكی بصیر و آگاه بوده و بعلاوه مورد وثوق و اطمینان مردم باشد.

وجود حكومت ، هر چند جائر باشد، موجب نظم و آرامش اجتماع است و نبودن حكومت ، مایه فتنه و فساد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : الامام الجائر خیر من الفتنه فكل لا خیر فیه (305)

رسول اكرم فرموده : پیشوا و زمامدار جائر و ستمكار بهتر از فتنه و فساد است گرچه این هر دو فاقد خیر و خوبی هستند.

حضرت رضا (ع) درباره حكومت اسلامی و وجود اولوالامر به منظور مراقبت در اجرای تعالیم الهی و قوانین اسلامی چنین فرموده است :

ان الخلق لما وقفوا علی حد محدود و امروا ان لایتعدوا ذلك الحد لما فیه من فسادهم لم یكن یثبت ذلك و لایقوم الا بان یجعل علیهم فیه امینا یمنعهم من التعدی والد خول فیما حظر علیهم لانه لولم یكن ذلك لكان احد لایترك لذته و منفعته بفساد غیره فجعل علیهم قیما یمنعهم من الفساد و یقیم فیهم الحدود و الاحكام (306)

وقتی مردم در حد و مرز معینی توقف داده شدند و امر شد كه از حد تعیین شده فراتر نروند زیرا تجاوز از حد مقرر به فساد و تباهی آنان می انجامد، این امر حیاتی ، یعنی رعایت حدود تثبیت نمی شد و قوانین برپا نمی گردید مگر آنكه امینی بر مردم گمارده شود كه از تعدی و تجاوزشان بازدارد و نگذارد در منطقه ممنوعه وارد شوند، چه اگر این كار تحقق نمی یافت هیچكس به طور طبیعی حاضر نبود لذت و سود خویشتن را به رعایت زیان و فساد دگران ترك گوید. از این رو حضرت باری تعالی به آنان سرپرستی قرار داد كه مانع فسادشان گردد و حدود الهی را كه قوانین كیفری شرع مقدس است در مورد بزهكاران به موقع اجرا بگذارد.

اگر آفریدگار حكیم ، انسانها را خودكفا و بی نیاز از قوانین تشریعی و حكومت مجری قانون خلق كرده بود، حتما آنان را در زندگی به حال خودشان وامی گذارد و هرگز پیمبران را مبعوث نمی نمود و كتب سماوی را، كه حاوی قوانین تشریعی است ، نازل نمی فرمود، و برای نظارت در حسن اجرای آن قوانین ، انبیا را ماءمور نمی ساخت . ارسال رسل و فروفرستادن كتب آسمانی از طرف خالق حكیم ، خود دلیل واضحی بر نیاز انسانها به قوانین تشریعی و حكومت مجری قانون است .

در جمله ای كه از دعای ((مكارم الاخلاق )) موضوع سخنرانی امروز است ، امام سجاد (ع) از هدای صالح سخن گفته و از پیشگاه الهی درخواست نموده كه او را هدایت بهره مند نماید. برای اینكه هدای صالح كه محتوای قوانین تشریعی خداوند است واضح گردد لازم است قبلا درباره منشاء و سرچشمه قوانین بشری به اختصار صحبت شود. از روزگاران گذشته تا امروز سرچشمه قوانین و مقررات در بعضی از جوامع بشری آداب و رسومی بوده كه از نسلهای قبل به نسلهای بعد منتقل شده و در نسل كنونی به جای مانده است . در هر عصر، مردم بر طبق آن رسوم عمل می كردند و معیار ((خوب )) در نظر آنان مطابقت با آن آداب بوده و ((بد)) ناهماهنگی با آن . در این قبیل جوامع ممكن است قسمت مهمی از آن رسوم به صلاح زندگی مادی مردم باشد، اما قسمتی از آن كه بر اثر جهل و نادانی پایه گذاری گردیده و مردم گرفتار آن شده اند قطعا ناروا و مذموم است ، مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر كه در عصر جاهلیت معمول بوده . مردم آن عصر طبق رسوم عادی اجتماعی ، این عمل زشت را پذیرفته بودند، اما این عمل از نظر انسانی و وجدانی عملی ظالمانه و ناروا و از نظر اجتماعی برهم زدن موازنه و تعادل وجود مرد و زن در اجتماع است و این هر دو، ضرر و زیان بزرگ دربردارد. بنابراین مقررات ناشی از آداب و رسوم جاهلانه نمی تواند آدمی را از هدای صالح و راهنمایی سعادت بخش برخوردار نماید.

در كشورهایی كه با رژیم استبدادی و حكومت فردی اداره می شوند شخص مستبد با زور و قدرت ، مردم را اسیر گرفته و ظالمانه بر آنان حكومت می كند، مقررات جاری مملكت عبارت از تصمیمات خودسرانه است كه فرد مستبد طبق نظر شخصی اتخاذ نموده و از مردم خواسته است آن را به نام قانون بپذیرند و به موقع اجرا بگذارند.

محیط استبدادی بمراتب بدتر از محیطی است كه طبق آداب و رسوم در آن عمل می شود زیرا در شرایط استبداد، گاهی با كوچكترین مستمسك حیات شخص در معرض خطر قرار می گیرد و به زندگیش خاتمه داده می شود یا مانند یك حیوان با زنجیرش می بندند و در زندان آنقدر می ماند تا بمیرد، و در هر حال ، این قبیل قوانین هم هرگز برای جامعه سعادت بخش نخواهد بود و نمی تواند ((هدای صالح )) به بار آورد.

سرانجام ، مردم جهان از ستمهای زمامداران مستبد و حكومتهای خود كامه به جان آمدند، انقلابها كردند، كشته ها دادند، تا مردم كشورها یكی پس از دیگری به آزادی نایل گردیدند و حكومت مردم بر مردم را پایه گذاری كردند. چنین حكومتی آرزوی تمام مردم جهان است و دیر یا زود همه مردم به آن نایل خواهند شد. در جوامعی كه دمكراسی حاكم است ، منشاء قدرت ، مردم اند و اختیار عزل و نصب حكام و زمامداران در دست آنان است ، مردم اند كه می توانند اشخاص را بر كرسی قدرت به زیر آورند. بدین تردید، حكومت مردم بر مردم از نظر آزادی و ارزشهای انسانی دارای مقام رفیعی است و نمی توان آن را با حكومتهای استبدادی مقایسه نمود ولی این بدان معنی نیست كه دمكراسی از جمیع عیوب و نقایص منزه است ، بلكه در آن نیز كمبودهایی وجود دارد و افراد فهمیده و دانا از آن كمبودها رنج می برند. با توجه به اینكه در حكومت آزاد معیار پیروزی نامزدها اكثریت آراست ، این نتیجه به دست می آید كه معلومات و اطلاعات اقلیت تحصیلكرده در گزینش افراد شایسته و لایق نقش موثر و اختصاصی نخواهد داشت . نقص دیگر حكومت آزاد این است كه نمایندگان مردم ، موظف اند همواره در وضع قوانین ، توجه خود را به خواسته های اكثریت معطوف دارند و به تمایلات آنان جامه قانون بپوشانند، هر چند خواسته اكثریت بر وفق مصلحت و به خیر و سعادت مردم نباشد. می دانیم كه خواسته انسانها همیشه و همه جا با صلاح و سعادت آنان منطبق و هماهنگ نیست ، گاهی جامعه مانند فرد تحت تاثیر غرایز نیرومند قرار می گیرد، دچار هوی پرستی می شود، از واقع بینی و مصلحت اندیشی باز می ماند، به گمراهی و انحراف گرایش می یابد و خواستار چیزی می شود كه برای او مضر و زیانبار است . اگر نمایندگان مجلس قانونگذاری تحت تاثیر تمایلات خلاف مصلحت اكثریت قرار گیرند و خواسته ناروای آنان را به صورت قانون تصویب نمایند و دولت به اجرای آن مكلف گردد طولی نمی كشد كه عوارض شوم آن بروز می كند و مردم با نتایج زیانبار و احیانا خطرات جبران ناپذیرش مواجه می گردند. این قبیل قوانین در كشورهای غرب نمونه هایی دارد و عوارض شومی به بار آورده و در اینجا برای مزید اطلاع شنوندگان به بعضی از آنها اشاره می شود:

در آخر كتاب حكومتی به دست مردم كه اداره مهاجرت و تابعیت دادگستری ایالات متحده آمریكا تهیه نموده و به زبانهای متعدد ترجمه و توزیع شده است ، فصل مخصوصی تحت عنوان ((مواد اصلاحی قانون اساسی )) باز شده كه در آخر فصل موارد اصلاح قانون اساسی آمریكا بیان گردیده است ، از آن جمله درباره نوشابه های الكلی چنین آمده است : ماده 18، بند 1: یك سال پس از تصویب این ماده تولید و فروش و حمل مشروبات مسكره در داخله و ورود آنها به كشور و صدور آنها از ایالات متحده و كلیه مناطق و سزمینهایی كه تحت حاكمیت ایالات متحده آمریكاست ، به منظور شرب ممنوع خواهد بود.

بند 2: به كنگره و به هر یك از ایالات متحده آمریكا مشتركا اختیار داده می شود كه به وسیله وضع قوانین مقتضی ، مقررات این ماده را به موقع اجرا بگذارند(307).

قطعا قانون منع تهیه و توزیع نوشابه های الكلی و همچنین منع ورود آنها از خارج به نفع ملت آمریكا بود، ولی این قانون بر قشر وسیع مشروبخوارن گران آمد، لب به اعتراض گشودند و سرانجام ، فشار موكلین موجب شد كه قانونگذاران ، ماده 18 قانون اساسی را با تصویب ماده 21 الغا نمایند.

ماده 21، بند 1: ماده 18 قانون اساسی ایالات متحده آمریكا بدین وسیله ملغی شود(308 ).

هوای نفس و تمنیات مردم لذت گرا خیر و صلاح جامعه را پایمال نمود و بر اساس حكومت مردم بر مردم ، قانونگذاران آمریكا ناچار شدند ((قانون منع تهیه و توزیع نوشابه های الكلی )) را الغا نمایند و مشروبسازی و میگساری را بلامانع اعلام دارند. بعضی از كشورهای اروپایی نیز بر مبنای حكومت مردم بر مردم ، آزادی بیش از حد روابط دختران و پسران و همچنین انحراف جنسی آنان به موجب قانون مجاز و ممضی شناخته شد و بر اثر این اشتباه بزرگ ، نسل جوان به فساد اخلاق كشیده شد و در مسیر سقوط و تباهی قرار گرفت . در حدود سی سال قبل در سوئد قانون آزادی جنسی زن و مرد را وضع نمودند و حتی دستور دادند در مدارس ، مسائل جنسی تدریس و بحث شود تا نتایج شوم آن آشكار گردید، فساد آنقدر بالا گرفت كه از طرف مجلس كمسیونی ماءمور شد علل این فسادها را بررسی نماید. پس از مدتها تحقیق گزارش دادند كه قانون بیست سال قبل باعث این جنایت شده و ما اگر بیست سال تمام كار كنیم نمی توانیم مفاسد این قانون غلط را از میان برداریم و آن را اصلاح نماییم (309).

نتیجه آنكه قوانین و مقرارات در كشورهای آزاد تابع خواسته مردم است و چون مردم در پاره ای از مواقع تحت تاثیر هوای نفس و تمایلات زیانبار خود قرار می گیرند، از این رو نمی توان گفت كه قوانین موضوعه در كشورهای آزاد همیشه و در تمام موارد با مصلحت مردم منطبق است و راه صحیح و سعادت بخش را به جامعه ارائه می نمایند.

اما قانونگذار، در اسلام ، ذات اقدس الهی است . خداوند كه بشر را آفریده است می داند كه چه آفریده و مخلوقش دارای چه مزایا و خصوصیاتی است . او به تمام پنهان و آشكار آفریدگان خود عالم است ، خیر و شر او را می شناسد، و به صلاح و فسادش احاطه و آگاهی كامل دارد. هدف باری تعالی در قانونگذاری هدایت مردم و ارائه راه سعادت آنان است ، می خواهد با تعالیم خود بشر را انسان بسازد و استعدادهای نهفته اش را از قوه به فعلیت بیاورد، او را از بندگی هوی و شهوات آزاد نماید و به اخلاق انسانی و سجایای بزرگ متخلفش گرداند و راه تعالی و تكامل را به رویش بگشاید. در قانونگذاری الهی نه آداب و رسوم پدران و اجداد مردم اثری دارد، نه تصمیمات مستبدانه افراد خودسر و زورگو در تشریع قانون تحولی به وجود می آورد، و نه هوی و خواهشهای نفسانی اكثریت جامعه می تواند در قانونگذاری الهی اثری بگذارد. مقررات تشریعی پروردگار حكیم بر اساس حكمت و به منظور اتمام حجت است . خدا می خواهد با وضع قوانین و مقررات دینی ، مردم را هدایت نماید، راه حق و باطل را به آنان ارائه كند و موجبات تعالی و تكاملشان را از جمیع جهات فراهم سازد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این واقعیت سعادت بخش و انسان ساز را كه در قانونگذاری اسلام نهفته است ضمن تشریح واضحی كه برای تمام مردم قابل فهم است با عبارتی كوتاه و جامع بیان فرموده است :

یا عباد الله انتم كالمرضی و رب العالمین كالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب و تدبیره به لا فیما یشتهیه المریض ویقترحه الا فسلموا لله امره تكونو من الفائزین (310)

رسول گرامی فرموده است :ای بندگان خدا! شما همانند بیمارانید و پروردگار عالمیان مانند طبیب ، خیر و صلاح بیماران در آن چیزی است كه مریض میل دارد و آن را برای خود انتخاب می نماید، تسلیم امر الهی شوید تا از گروه نجات یافتگان باشید و پیروز گردید.

این روایت روشنگر تفاوت قانونگذاری نمایندگان مردم در كشورهای آزاد و قانونگذاری باری تعالی در تعالیم دینی است . در این حدیث ، مصلحت اندیشی طبیب در مقابل تمایلات مریض قرار داده شده است . اگر برنامه ریزی دوا و غذا و پرهیز بیمار در اختیار طبیب عالم و آینده نگر قرار گرفته باشد نتیجه آن بهبود و نجات یافتن بیمار است زیرا طبیب در همه دستورهای عالمانه خود، چه دستورهای منفی و چه مثبت به مصلحت بیمار و سلامت او توجه دارد و او را از هر نوع غذا و میوه ای كه برای او مضر باشد منع می نماید هر چند كه طبع مریض به آنها راغب و مایل باشد. اگر بیمار، برنامه عمل و پرهیز را خود در دست گیرد و بخواهد آن را طبق میل خویش طرح نماید، نتیجه كار منفی خواهد بود، زیرا او مرض را نمی شناسد، از صلاح و فساد مزاج خویش آگاهی ندارد، خودسرانه از پی هوای نفس و تمایلات درونی خویشتن می رود، از خوردنی ها و نوشیدنی های مضر پرهیز نمی كند و بر اثر آن مرض تشدید می شود و ادامه می یابد. به شرحی كه توضیح داده شد در حكومت مردم بر مردم ، نمایندگان مجلس گزیدگان مردم و مجری منویات موكلین خود هستند، باید خواسته مردم مخالف صلاح و سعادت آنان باشد اما قانونگذار بر اثر فشار افكار عمومی ناچارند از مصلحت چشم پوشی كنند و خواسته اكثریت را تصویب نمایند. در تعالیم دینی ، قانونگذار، خداوند حكیم است ، خداوندی كه آفریدگار مردم و مالك واقعی آنان است ، پروردگاری كه همه بندگان او هستند و خواهشهای نفسانی آنان كمترین اثری در ذات اقدس او ندارد. عنایت الهی در وضع قوانین تشریعی آن است كه حجت بر مردم تمام شود،، هدایت را از گمراهی تمیز دهند، راه صلاح و رستگاری را بشناشند و با پیمودن آن موجبات تعالی خویش را فراهم آورند و برای آنكه در این مسیر با موانع منحرف كننده مواجه نشوند و مسیر را به سلامت طی كنند قانونگذار، هر قسم كامیابی و لذتی را كه موافق هوای نفس و مخالف صلاح و سعادت باشد ترسیم نموده و آنان را از اقناع آن تمایلات جدا برحذر داشته است و ضمنا تاكید فرموده است كه به آنچه كه دستور داده شده عمل كنید و در مقابل آن دستور، اظهار نظر ننمایند.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : قال الله عزوجل یابن آدم اطعنی فیما امرتك ولا تعلمنی مایصلحك (311)

ای فرزند آدم ! آنچه را كه به تو امر كرده ام اطاعت نما و چیزی كه تو را اصلاح می كند و مایه سعادتت می شود به من اعلام منما كه خداوند به آنچه مایه خوشبختی و بدبختی انسانهاست آگاه و باخبر است .

همانطور كه به كار بستن دستورهای سلامت بخش و مصلحت آمیز طبیب مستلزم آن است كه بیمار به خوردن داروهای ناگوار و غیرمطبوع تن در دهد و از خوردن غذاها و میوه های مطبوع و گوارا كه برای او مضر است و موجب تشدید مرض می شود پرهیز نماید همچنین اطاعت از تعالیم مصلحت آمیز و انسان ساز باری تعالی مستلزم آن است كه شخص مكلف از طرفی خویشتن را برای تحمل زحمت و مشقت انجام فرایض و تكالیف دینی مهیا نماید و آنها را عمل كند و از طرف دیگر هوای نفس خود را محدود كند و از اعمالی كه مطبوع طبع حیوانی و موافق شهوات نفسانی است اما قانونگذار آنها را گناه شناخته خودداری نماید.

علی (ع) در این باره حدیثی از رسول گرامی ضمن یكی از خطب خود روایت نموده و در ذیل آن ، خود آن حضرت با عبارتی كوتاه حدیث پیمبر را توضیح داده است .

فان رسول الله صلی الله علیه و آله كان یقول : ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات . و اعملوا انه ما من طاعه الله شی ء الا یاتی فی كره وما من معصیه الله شی ء الا یاتی فی شهوه (312)

رسول گرامی فرموده : بهشت جاودان محفوف به ناملایمات و كارهایی است كه خوشایند طبع آدمی نیست ، اگر گرد دوزخ را شهوات حیوانی و لذایذ كامرانی احاطه نموده است . سپس خود آن حضرت فرموده : هیچیك از اوامر الهی اطاعت نمی شود مگر با كراهت طبع و بی میلی و هیچیك از معاصی باری تعالی انجام نمی پذیرد مگر با زعبت و میل طبع و خشنودی و شهوت .

مردم به طبع حیوانی و كشش غرایز كور و بی شعور در جلب لذایذ و اقناع تمایلات خویش طالب آزادی مطلق و بی قید و شرطاند، می خواهند شهوات خود را آنطور كه میل دارند اقناع نمایند و از لذایذ برخوردار گردند اما آیین الهی در برنامه انسان سازی ، غرایز را تعدیل نموده و لذتخواهی و اعمال شهوات را محدود ساخته و مردم را از كامیابی های زیانبار و خلاف مصلحت برحذر داشته است . در این تضاد درونی و كشمكشهای باطنی اغلب موارد، كم و بیش ، طبیعت بر مصلحت غلبه می كند، افراد زیادتری از پی ارضای تمنیات خود می روند و از اطاعت حضرت باری تعالی سر باز می زنند و عده معدودی مطیع كامل حضرت حق اند و دین خدا را به تمام معنی به كار می بندند.

از آنچه مذكور افتاد كلام امام سجاد علیه السلام كه در مقام دعا در پیشگاه الهی عرض كرده بود روشن گردید:

و متغنی بهدی صالح

بارالها مرا از هدایتی كه صالح و شایسته و از هر نقص و عیبی مبری باشد برخوردار فرما، هدایتی كه متكی به مقررات ناشی از آداب و رسوم است شایستگی و صلاحیت كامل ندارد، زیرا اعمال ناروایی مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر از آداب و رسوم جاهلیت بوده است . هدایتی كه متكی به مقررات استبدادی باشد راهنمایی صحیح و شایسته نیست زیرا شخص مستبد در وضع مقررات ، به منافع خود می اندیشد نه به صلاح و سعادت مردم . مقررات و قوانین موضوعه در كشورهای آزاد نیز سعادت انسانها را از جمیع جهات تاءمین نمی كند زیرا از بعضی از جهات تاءمین نمی كند زیرا بعضی از قوانین كه خواسته مردم است از هوای نفس و تمایلات مضر آنان سرچشمه می گیرد و آن نیز برای تعالی و تكامل آدمی زیانبار و مضر است . فقط هدایتی می تواند تمام جهات را در نظر بگیرد و به سعادت واقعی و صلاح حقیقی منجر گردد كه قانونگذارش ذات اقدس الهی باشد. چه آن ذات مقدس به تمام تمایلات انسان واقف است و تمام مصلحت آدمی را می داند و تحت تاثیر هوی و تمایلات این و آن نیست . خداوند كه وضع قانون می كند متوجه جمیع مصالح است و هدایت صالح را به مردم ارائه می نماید. هدایت قرآن كه امام سجاد (ع) درخواست دارد و خداوند با كلمات خاصی صالح بودن هدایت قرآن و هدایت نبی معظم را خاطرنشان ساخته است .

در یك جا می فرماید:

ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (313)

این كتاب مقدس مردم را به استوارترین قوانین و محكمترین اساس ، هدایت و راهنمایی می نماید.

در جای دیگر فرموده است :

هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق (314)

خداوند پیغمبر خود را برای هدایت مردم و ارائه دین حق فرستاده ، یعنی دینی كه مقرارتش بر وفق عقل و مصلحت و مایه تعالی و تكامل انسانهاست . انسان آگاه و بیداردل برای نیل به هدایت صالح باید در درجه اول مجاهده كند و با سعی و كوشش راه كمال خود را بشناسد و به وظایف خویش در پیمودن آن راه واقف گردد. پس از آنكه راه صلاح و سعادت را شناخت در آن قدم بگذارد و با منتهای جدیت آن را بپیماید و مدارج كمال را یكی پس از دیگری احراز نماید. البته چنین انسان سعادت خواه و تعالی طلب هرگز راه كمالی را كه یافته از دست نمی دهد و صراط مستقیم هدایت را ترك نمی گوید و آن را با كمال جدیت و استقامت می پیماید و با راه دگری تبدیل نمی كند و سرانجام با پیمودن آن راه به پیروزی نهایی و موفقیت بزرگ نایل می گردد. در قرآن شریف درباره این گروه فرموده است :

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلاخوف علیهم ولا هم یحزنون (315)

آنانكه گفتند: آفریدگار و مالك حقیقی ما خداوند است و بر این سخن ثابت و پایدار ماندند بر آنان هیچ بیم و اندوهی نخواهد بود.

عن علی علیه السلام قال : قلت یا رسول الله اوصنی ، قال : قل ربی الله ثم استقم (316)

علی علیه السلام می گوید: به رسول اكرم عرض كردم به من توصیه و سفارشی بنمایید. فرمود: بگو مالك من ذات اقدس الهی است و از پی این گفته پایداری و استقامت كن .

كسانی كه در صدر اسلام دعوت رسول گرامی را استجابت نمودند و به هدایت صالح و پاك الهی دست یافتند و عقیده پاك و مقدس خویش را به شرك و انحراف تعویض ننمودند سرانجام به پیروزی بزرگ نایل گردیدند و در پرتو استقامت و پایداری خویشتن بسیاری از مردم جهان را به تعالیم حیات بخش اسلام متوجه ساختند و موجبات رستگاری و سعادت آنان را فراهم آوردند.